loading...
ایران سرزمین آریایی ها«کوروش بزرگ»
آذرمهر بازدید : 13 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (2)

  جشن تیرگان فرخنده باد

 تیر روز از تیرماه برابر با 13 تیر در گاهشماری ایرانی

 

تشتر، ستاره ی رایومند فرهمند را می ستاییم؛ که شتابان به سوی «فراخکرت» بتازد
چون آن تیر ِدر هوا پَران که آرش تیرانداز - بهترین تیرانداز ایرانی -
از کوه «اَیریو خشتوثَ» به سوی کوه «خوانونـَت» بیانداخت ...

آنگاه آفریدگار اهوره مزدا بدان دمید، پس آنگاه [ ایزدان ] آب و گیاه، مهر فراخ چراگاه، آن [ تیر ] را راهی پدید آوردند.

اوستا - تشتر یشت، کرده ی چهارم

«جشن تیرگان» از بزرگ ترین جشن های ایران باستان است در ستایش و گرامیداشت «تیشتـَر»(تِشتـَر- تیر- شباهنگ - شِعرای یَمانی)، ستاره ی باران آور در باورهای مردمی، و درخشان ترین ستاره ی آسمان که در نیمه ی دوم سال، همزمان با افزایش بارندگی ها، در آسمان سرِ شبی دیده می شود.

‌در آغاز تابستان خورشید از بالاترین جایگاه طلوع خود در افق شمال خاوری برمی‌دمد و در بالاترین جایگاه غروبگاهی خود در افق شمال باختری فرو می‌رود. حرکت روزانه خورشید در آسمان نیز در این هنگام به بالاترین خط سیر خود باز می‌رسد که بیش از دیگر روزهای سال به قطب آسمانی نزدیک شده و در نتیجه بلندترین روز سال و کوتاه‌ترین شب سال را پدید می‌آورد. در این روز و در لحظه ظهر خورشیدی، زاویه میان خورشید و افق جنوبی بیشتر از هر روز دیگر است و آفتاب در این روز به کمال و اوج سالیانه خود دست می‌یابد.

 این هنگام برای مردمان باستان که دلبستگی فراوانی به پدیده‌های کیهانی داشته و چنین پدیده‌هایی را در زندگی روزمره، آیین‌ها و باورداشت‌های خود دخالت می‌داده‌اند؛ اهمیت بسیاری داشته است و آیین‌ها و جشن‌های پرشماری را در این هنگام برپا می‌داشته‌اند. هر چند که امروزه بسیاری از این سنت‌های کهن به فراموشی سپرده شده است؛ اما برخی از آنها علاوه بر ثبت در تاریخ‌نامه‌ها و دیگر منابع مکتوب، تا به امروز نیز در میان مردمان بازمانده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

 

برخی از بازماندهای آیین‌های آغاز تابستان که ظاهراً بسیار فراوان بوده‌اند، عبارت است از جشن‌های «آب پاشونک» یا «اول تووستونی (تابستانی)» که در فراهان، اراک، محلات و بسیاری از نواحی دیگر ایران همراه با گردهمایی و مراسم آب‌پاشی در صحرا برگزار می‌شود.

 برخی از بازماندهای آیین‌های آغاز تابستان که ظاهراً بسیار فراوان بوده‌اند، عبارت است از جشن‌های «آب پاشونک» یا «اول تووستونی (تابستانی)» که در فراهان، اراک، محلات و بسیاری از نواحی دیگر ایران همراه با گردهمایی و مراسم آب‌پاشی در صحرا برگزار می‌شود.دوم، جشن ناشناخته و فراموش‌شده‌ای به نام «جشن نیلوفر» در ششم تیرماه که ابوریحان بیرونی در کتاب گرانقدر آثارالباقیه از آن یاد کرده و ممکن است با شکوفا شدن گل‌های نیلوفر در آغاز تابستان در پیوند باشد. سوم، آیین‌ «پُـرسه» زرتشتیان در نخستین روز تیرماه که ظاهراً بازمانده آیین گرامیداشت درگذشتگان در آغاز سال نوی گاهنباری است.

اما از سوی دیگر لازمه تشخیص هنگام فرا رسیدن آغاز تابستان و انقلاب تابستانی در دوران باستان، شاخصی برای اندازه‌گیری آن است. این شاخص‌ها، همانا تقویم‌هایی آفتابی است ... و یکی از آنها تقویم‌های آفتابیِ چارتاقی ‌مانند، و به ویژه چهارتاقی نیاسر در غرب کاشان است.

 

شاید این جشن یكی از شاد ترین جشنهای ایرانی بوده باشد، متأسفانه ما نسبت به جشنهای كهن ایرانی نا آگاه مانده ایم و مراسم این جشن كه تا سی سال پیش در میان زرتشتیان برگزار می شد اكنون رو به خاموشی است....

تیر در اوستا تیشْتْرْیه1 و در پهلوی تیشْتَر2 است. نام ستاره ای است كه تازیان به آن شعرای یمانی و در زبانهای اروپایی، سیریوس3 نامیده می شود و ستاره باران است. هم چنین در اوستا نام یكی از ایزدان (ایزد باران و ترسالی) است. و در ضمن در یشْت ها، چهاردهیمن یشْت ویژه این ایزد است كه شرح پیكار این ایزد با دیو خشكسالی می باشد.
تیر یا تِشْتَرْ ستاره باران است و هرگاه كه در آسمان پیدا شود و بدرخشد، مژده باران می دهد. روز سیزدهم هر ماه منسوب است به این ایزد و مطابق معمول و سنت، در توافق نام روز و ماه، روز سیزدهم جشن تیرگان است. برای این جشن چندین علت و انگیزه آمده است.
مهم ترین این انگیزه ها، تعرض افراسیاب به ایران در زمان منوچهر و اختلاف مرزی كه موجب شد منوچهر مدتی با سپاه ایران در محاصره تورانیان بماند، و سپس قضیه تیر انداختن آرش مطرح می شود كه او تیری را به جهت تعیین مرز پرتاب می كند و به این مناقشات پایان می دهد.
سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری آداب و رسوم دیگر در فرهنگ ایرانی، با رویدادی سرنوشت ساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.

روایت دیگر نیز درباره ی «آرش کمانگیر» اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سال ها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی می خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی می دهد و در گذشته ها این روز برای ایرانیان عزا ای ملی بود (و جالب است بدانید هنوزم دیدار از خانواده های عزادار در این روز میان زرتشتیان رایج است) سپاه ایران در مازندران به تنگنا می افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می آیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد می پذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگ ترین کماندار بود و به نیروی بی مانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می کرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد.
او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژی ای در وجودم نیست، ولی می دانم چون تیر را از کمان رها کنم همه ی نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بی جان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روان های پاک همه ی سربازان ایرانی).
هرمز، خدای بزرگ، به فرشته ی باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می رفت و از کوه و در و دشت می گذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه ی درخت گردویی که بزرگ تر از آن در گیتی نبود؛ نشست.

آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند .

 

  در جای دیگرابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه راجع به جشن تیرگان چنین میگوید :

هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه میکند ، منوچهر ( پادشاه ایران ) به جنگلهای مازندران پناه میبرد ، افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد ، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد ، منوچهر فکر می کند که چه کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام  اسفندارمذ پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در یکی از غارهای کوه البرز مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند ، چنانکه در اوستا آمده است ، آرش را حاضر میکنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن ( لشگر افراسیاب ) رها سازی ، آرش برهنه می شود و به بالای بلند ترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید : ای مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد ، اما بدانید که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد و خود را فدای شما خواهم کرد ، آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آنرا می کشد بگونه ای که تمام رگهای بدنش بیرون می زنند و پاره پاره می شوند ، او تیر را رها می کند و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه ( شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار فرسنگ بود )  ببرد ، تیر پس از چند روز حرکت در این شهر به درخت گردوئی  برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود ، افراسیاب ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد میشوند .

این قضیه در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم این روز را جشن گرفتند و طی مراسمی آلات طبخ و تنورهای خود را ( که نشانه ای از دوران اسارت بود) شکستند و دیگی بزرگ فراهم کردند و هر کس هر چه که در خانه داشت از سبزی و نخود و حبوبات تا گوشت را در آن ریختند و آشی پختند و آنرا بین همه بخش کردند .
بنابه روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر روی به دشت و بیابان آوردند و با نیایش خود از پروردگار در خواست باران کردند. پس از چندی، بارش باران شروع شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می پاشند و شادی می کنند.

این جشن تا پیش از ظهور اسلام و حتی مدتی پس از آن در کشور ما بر پا می شد و طرفداران زیادی داشت ، اما پس از ظهور اسلام این جشن نیز به همراه دیگر آئین های زرتشتی منسوخ گردید و امروزه تنها در بین اقلیت زرتشتیان کشورمان این آئین برپا می شود.
اکنون نیز زرتشتیان  جشن تیرگان را با شکوه و شادمانی ویژه ای بر پا می دارند. در شهر کرمان و بم این آیین را تیرو جشن  نیز می گویند. روز پیش از جشن تیرگان، با شکوه و شادمانی تمام، خانه و بیرون آن را با آب و جارو تمیز می کنند. همه اهل خانه، سر و تن خود را شستشو داده، لباس نو می پوشند و به سرخوشی و شادی می پردازند.
پس همه از پیر و جوان، نخ تیر و باد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعه یی از نخ های عموما هفت رنگ تابیده به نشانه رنگین کمان است، به مچ دست می بندند. این نخ را در کرمان و بم، تیرو می گویند. این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت  دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند. در روز باد ( ده روز بعد) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز می کنند، در جای بلندی مانند پشت بام می ایستند و آن را به باد می دهند، تا گذر تیر آرش به یاری ایزد باد را یادآوری کنند. در کرمان این کار را با خواندن شعر زیر انجام می دهند.
تیر برو باد بیا           غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا       خوشه مرواری بیا
از بامداد روز جشن تیرگان، زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ممکن، به یکدیگر شادمانه آب بپاشند. از روی،کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری، به یکدیگر آب می پاشند.
در شهرهای بزرگ، بعضی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، محلی که در آن، آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر نماید.

این جشن در میان زرتشیتان دوره ای ده روزه دارد یعنی از تیر روز روز سیزدم شروع می شود و در باد ایزد روز بیست دوم تمام می شود. زرتشتیان به این جشن تیرو جشن می گویند. قبل از عید خانه را خوب تمیز می كنند و در روز عید پوشاك نو و نقل و شیرینی و میوه تهیه می كنند. بامدادان شست و شو و غسل می كنند، خواندن دو نیایش خورشید نیایش و مهر نیایش از اوستا نیز بسیار نیكو است. همچنین در این روز كه جشن «آبریزان» هم به آن می گویند، زرتشتیان به یكدیگر آب می پاشند.
1.
Tishtrya
2.
Tishtar
3.
Sirius

 

مناسبت آب پاشی در این روز

 

این جشن در کنار آب ها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش ِرو همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شده است.

در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده است.

«ابوریحان بیرونی» و «گردیزی» در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی «کیخسرو» را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه ای دانسته اند.

جشن تیرگان بجز این روز در نخستین تیر روز از سال یعنی سیزدهم فروردین (سیزده بدر) و سیزدهم مهرماه نیز برگزار می شود.

ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی برگزار می کنند که برگرفته و در ادامه ی جشن تیرگان است.

در جشن تیرگان، شست و شو کردن در آب روان رسمی کهن است ، ابوریحان می نویسد:

«.... چون کیخسرو از جنگ با افراسیاب برگشت در این روز (تیرگان) به ناحیه ساوه عبور نمود و به کوهی که به ساوه مشرف بود بالا رفت و تنها خود او ، بدون هیچ یک از لشکریان به چشمه ای وارد شد و فرشته ای را دید ، در دم مدهوش شد. ولی این کار با رسیدن بیژن پسر گودرز مصادف شد و قدری از آب چشمه بر روی کیخسرو ریخت .... و رسم اغتسال و شست و شوی به این آب و دیگر آب های چشمه سار ها باقی و پایدار ماند، از راه تبرک.» 

گردیزی نیز شست و شو کردن در جشن تیرگان را، که به روزگار او مرسوم بوده ،به داستان کیخسرو مربوط می داند. (کتاب آیین ها و جشنهای کهن در ایران امروز ، نوشته محمود روح الامینی ، بخش جشن تیرگان

 

فال کوزه

یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه»(چکُ دولَه) می باشد.

روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه  ای را برمی گزینند و کوزه ی سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه ی آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه ی کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه ی کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنه اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.

 

دستبند تیر و باد

در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از 7 ریسمان به 7 رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه (9 روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد.
این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود :

تــیـــر بــرو بــاد بــیـا      غــم بــرو شـادی بـیا
محنت برو روزی بیا       خـوشه ی مرواری بیا

در باورهای مردم، درباره ی جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا «تیشتر» می باشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است :

در اوستا، تشتر یشت (تیر یشت)، تیشتر فرشته ی باران است که در ده روز اول ماه به چهره ی جوانی پانزده ساله در می آید و در ده روز دوم به چهره ی گاوی با شاخ های زرین و در ده روز سوم به چهره ی اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین.

تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می رود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روبه رو می شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می گردد و آب ها می توانند بدون مانعی به مزرعه ها و چراگاه ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمی خاستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.

سرچشمه ها :

1 _ آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ، به کوشش اکبر دانا سرشت

2 – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی ، گیریشمن ، برگردان بهرام فره وشی

3 – تاریخ ماد ، دیاکونوف ، برگردان کریم کشاورز

 

آذرمهر بازدید : 584 یکشنبه 12 خرداد 1392 نظرات (0)
سخنان کوروش بزرگ

www.uplooder.net

کوروش بزرگ نخستین پادشاه و بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش بزرگ به مدت سی سال، از سال ۵۲۹ تا ۵۵۹ پیش از میلاد، بر ایران فرمانروایی کرد. دربارهٔ کوروش تمام مورخان توافق دارند که شاهی بود با عزم، خردمند و مهربان که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود. جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد. به واقع کوروش، بزرگ مرد تاریخ ایران زمین و از جمله نوادری بود که تاریخ جهان به خود دیده است . انسانی بزرگ و بی همتا که می توان گفت نام ایران با وجود او ایران شد و از بنیانی که او بنا نهاد برای هزاران سال ملتی واحد از اقوام آریایی واقع در فلات ایران شکل گرفت که طی قرنها تمام تمدن ها و قدرتهای کوچک و بزرگ را تحت شعاع خود قرار داد و هویت ایرانی متشکل از مادهای آذربایجان و کردستان و پارس های جنوب و پارتهای شرق ایران زمین که ملت واحد ایران را تشکیل دادند و تاریخ چندین هزار ساله خود را دوشادوش یکدیگر و در کنار یکدیگر رقم زدند به همراه هم از این خاک و هویت دفاع کردند و با افتخار ایرانی بودن خود را به جهانیان اعلام نمودند

برخی از سخنان ارزشمند کوروش بزرگ

همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیش که میل دارد پیروی کند.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*- 

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت ومومیایی به خاک سپارند تـا تـکــه تـکــه ی بـدنـم قـسـمـتـی از خـاک ایـران شــود

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَد...، شاه چهار گوشه ی جهان آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های پاکش قلب مرا تکان داد من برای صلح کوشیدم

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

من برده داری را بر انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند

 -*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

 -*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*- 

... خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. من همه ی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند همه ی خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم. 

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

همه ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همه ی مردم را به همبستگی فرا خواندم.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

همچنین پیکره ی خدایان سومر و اَکـَد را که نَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم بشود که دل ها شاد گردد.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

من برای همه ی مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دروغ گویانتنها بر گورستان مردگان و خاکسترزار خاموشان حکومت خواهند کرد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

او که شادمانی مردم را نمی خواهد از ما نیست او برده ی بی مزد اهریمن است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح می رسد گورکن گمنامی است که دل به دفن دانایی بسته است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از پارس برآمدم .از پارسوماش . این گفته من است ، ( کورش ) پسر ماندانا و کمبوجیه .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

من کوروش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان اندوه نرود .زیرا اندوه مردمان اندوه من است و شادمانی مردمان ، شادمانی من .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان را گرامی بدارید . فرودستان رادریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

گسستن زنجیرها آرزوی من است . ما شب را و بیداد را خواهیم زدود، زندگی را ستایش خواهیم کرد.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

تا هست سرزمین من آسمانی باد ! که در او رودهای بسیاری جاری است . ما دامنه ها ودشت هایی داریم دریا وار . رازآمیز ،سرسبز و برکت خیز ؛ باشد که تا هست از خان و مان مردمم بوی خوش و ترانه برخیزد . مردمان ما شایسته آرامش وآزادی اند ، مردمان ما شایسته شادمانی و ترانه اند ، مردمان ما شایسته دادگری و مهرورزیند .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

www.uplooder.net

دست هایی که کمک می کنند از لبهایی که دعا می کنند مقدس ترند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

فرمانروایی بر مردمان به شیوه ای نیک و والا بزرگ تر از هر کار دیگر است.مردوک ( خدا به زبان بابلی ) دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد ، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به کوروش شاه ، پادشاهی که تو را ( منظور خداوند است) گرامی می دارد و به پسرش کمبوجیه ، جایگاهی در سرای سپند ( منظور بهشت است ) ارزانی دار

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

سخن کوروش به گبریاس که مخالف بود که کوروش در ابتدا به بابل حمله  ببرد: تو حق داری که احتیاط را توصیه می کنی ولی من عقیده دارم که راست به طرف بابل بروم. نخست آنکه این شهر مرکز قوای دشمن است و سپس آنکه فتح هیچ گاه بسته به عده نبوده بلکه شجاعت باعث بهره مندی است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

ای انسان هر که باشی و از هرکجا که بیایی , زیرا که میدانم خواهی آمد , من کوروش هستم که برای پارسیان این دولت بزرگ را بنا کردم . پس بدین مشتی خاک که تن من را می پوشاند رشک مبر . هرکس که آهنگ ویرانی آرامگاه مرا کند، اهورا مزدا او را نابود کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک کشورم قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک آن را تشکیل دهد.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

او که شادمانی مردم من را نمی خواهد از ما نیست ، او برده بی مزد اهریمن است.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

زنان میهن من بزرگوار و برازنده اند ،خان و مان مردم من شادمان و سترگ است ، پدران ما دانا و فرزندان ما دلیرند ،بدین ‌نشان هرگز شکست نخواهیم خورد بدین ‌نشان هرگز فریفته نخواهیم شد.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

خداوندا دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوها. یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

انان كه با افكاري پاك و فطرتي زيبا در قلب ديگران جاي دارند را هرگز هراسي از فراموشي نيست چرا كه جاودانند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست به انچه دستور میدهم عمل کنید

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند…

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

ای پسر من نیکو کار باش نه بدکار زیرا زندگانی انسان جاودان نیست و هیچ چیز از کردار نیک لازمتر نمی باشد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

ای پسر من بشنو تو را می گویم که بهترین بخشش ها تعلیم و تعلم است زیرا مال و مکنت زوال پذیرد و چهار پایان بمیرند ولی دانش و تربیت باقی ماند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دختر شرمگین را دوست بدار و او را به مرد هوشیار و دانایی به عروسی ده زیرا مرد دانا و هوشیار مانند زمین نیکی است که چون تخم در آن بکارند حاصل نیک و فراوان از آن به عمل آید

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با زن فرزانه و شرمگین عروسی کن و او را دوست بدار وخود برای خود زن انتخاب کن وزن دیگری را فریب مده تا روانت گناه کار نگردد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مردی را به دامادی خود برگزین که نیکخو, درست و دانا باشد, اگر بسیار مسکین است بسیار عیب نیست مال و مکنت از یزدان برسد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

چون خوشی رسد بسیار خشنود و غره مشو و چون سختی رسد غمگین و افسرده مباش زیرا هر خوشی یک ناخوشی و هر نیکی یک بدی در پی دارد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از پست فطرت و بداصل قرض مگیر و وام مده زیرا تنزیل زیاد باید داد و همواره بر در خانه تو بایستد و کسان بگمارد و این برای تو زیان بزرگی است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به مال و مکنت کسی چشم مینداز زیرا مال و خوشی جهان مانند مرغی است که از این درخت به آن درخت نشیند و به هیچ شاخی نماند دست از دزدی و کاهلی و هوا و هوس نفسانی بدار زیرا هر کس که نیکی کند پاداش نیکی یابد و هر که بدکار گشت به سزای سخت خواهد رسید

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

نسبت به پدر و مادر خود فرمانبردار باش زیرا مرد تا پدر و مادرش زنده اند مانند شیری است که آسوده در بیشه غنوده و از هیچ کس بیم ندارد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به رئیس و سردار خود گستاخ مباش و در خدمت استوار بایست, آچه بر خود نیک ندانی به دیگران نیز نیک نشمار با دوستان به یگانگی برخورد کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر تو را فرزندی است به مدرسه بفرست و به تحصیل علم بگمار زیرا علم ودانش چشم روشن است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

عصبانی مباش زیرا مرد عصبانی مانند آتش است که در بیشه برافروزد و تر و خشک را با هم بسوزاند -*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دشمن کهنه را دوست نو مساز زیرا دشمن کهنه مانند مار سیاه است که بعد از صد سال انتقام را فراموش نکند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مغرور و خودپسند مباش زیرا انسان مغرور چون مشک پر باد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نماند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

آنچه را که گذشته است فراموش کن و به آنچه که نرسیده رنج و اندوه مبر

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در مجالس در صدر منشین تا تو را از آنجا بلند نکنند و به جای پایین تری بنشانند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

سخن بموقع بگو زیرا بساتکلم بهتر از خاموشی و بسا خاموشی بهتر از تکلم است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

ای پسر من تو را می گویم بهترین چیزها برای سخاوت تعلیم و تربیت مردم است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از هر خوراک مخور و زود به زود به مجلس عیش بزرگان مرو که پسندیده نیست

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

همیشه و همه جا به خدا توکل کن و دوستی با کسی کن که بیشتر به تو سود رساند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

زن و فرزند خود را از تحصیل علم باز مدار تا غم و اندوه به تو نرسد و پشیمان نشوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر در پی مال و مکنتی اول آب و زمین بخر زیرا اگر ثمر ندهد اصل آن باقی است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

حضور دانشمندان را گرامی دار و از ایشان سئوال کن و جواب بشنو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مردی که پدر و مادر از او ناخشنودند همکار مباش تا گناهکار نباشی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از هر کس که با تو کینه ورزد و خشم گیرد کناره جوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد پاک نظر, کارآگاه, هوشیار و نیکخو مشورت کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در جنگ اگر مسئولیتی به عهده تست بسیار مواظب باش

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به فرمان یزدان و امشاسپندان گوش کن و رفتار نما

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مرد فقیر و بینوا را تمسخر مکن شاید تو نیز روزی بینوا شوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مرد پارسا در آسایش ماند و بدکار همیشه گرفتار اندوه است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

 

www.uplooder.net

اگر چه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار نزن تا تو را نگزد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر چه شناوری به خوبی دانی ولی زیاد در آب مرو تا غرق نشوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با هیچ کس و به هیچ آیین پیمان شکنی نکن که آسیب به تو نرسد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

فرومایه را اعتنا مکن و شخص محترم را در پایه اش پاداش رسان

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مردم دارای همان خویی هستند که از زمان شیر خوارگی خود کسب نموده اند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام برسانی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دوست کهنه را گرامی دار و در دوستی او استوار بایست

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

یزدان را ستایش کن و دل را شاد ساز تا یزدان نیکی تو را بیافزاید

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

حکمرانان را نفرین مکن زیرا آنان پاسباتات مردم هستند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هیچ فرازی بدون نشیب و هیچ نشیبی بدون فراز نیست

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مال کسی را تاراج مکن و به مال خود میامیز

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

برای نام خود از کسب و کار احتراز مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هر چه شنوی به عجله و بیهوده مگوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هر کس که برای دیگران چاه کند در آن افتد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

تا حدی که می توانی از مال خود داد و دهش نما

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

کسی را فریب مده تا دردمند نشوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

پیشوای نیک را گرامی دار و سخنش بپذیر

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

جز از خویشان و دوستان چیزی از کسی وام مگیر

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

نه به راست نه به دروغ هرگز سوگند مخور

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

چو خواهی عروسی کنی اول مال فراهم کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از نیک کرداری خود غره مشو و رجز مخوان

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به رئیسها و پادشاهان خیانت مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از مرد بزرگ و نیک سخن بپرس

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با دزدان معامله مکن و آنها را گرفتار نما

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از دوزخ یاد آور و کسان را به انصاف مجازات کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از هر کس و هر چیز مطمئن مباش

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مردم یگانه باش تا محترم و مشهور شوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

راستگو باش تا استقامت داشته باشی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی دوستدار دین باش تا زندگی به نیکی گذرانی مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی سخی و جوانمرد باش تا پاک و راست گردی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد قدر نشناس و ناسپاس معاشرت مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

روح خود را با خشم وکین آلوده مساز

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در حفظ دین بکوش زیرا سعادت روحانی از آن برسد

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در هر گفتار و کار تواضع وادب را فراموش مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هرگز ترشرو و بدخو مباش

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان نشمارند

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دختر خود را به شوهر هوشیار و دانا ده

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

خود را به بندگی کسی مسپار همیشه روح خود را به یاد دار

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

قبل از جواب دادن تفکر کن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

هیچ کس را تمسخر مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد بدکار هم راز مشو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد خشمگین همراه مشو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با فرومایه مشورت مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مست هم خوراک مشو مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مال خود را به مرد حسود نشان نده

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از پادشاهان فرمان ناحق مخواه

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از مرد سخن چین و دروغگو سخن مشنو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در مجازات مردم کینه مورز

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

در معبر عام مجادله نکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد بسیار متول هم خوراک مشو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

مرد راستگو را برای پیغام بفرست

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

برای جاه و مقام مجادله مکن

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از مدد قوی, متمول و کینه ورز دور باش

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد ادیب دشمن مباش

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

با مرد نادان راز مگوی

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به هیچ کس دروغ مگو

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

از بی شرم مال مگیر

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

به نزد بدکار چیزی گرو مگذار

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر.

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

دشوارترین قدم، همان قدم اول است .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

www.uplooder.net

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است

-*-*-*-* کوروش بزرگ *-*-*-*-

تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 631
  • بازدید سال : 3,387
  • بازدید کلی : 10,086